شعری که نسرودم

شعرهایی نه سروده نشد ...

مهر او بدعادتم کرد

هرچه پیش میرم مهر او درخودم میبینم. توقع م روازادمها بالا برده و این توقع تنهام کرده. حقوق دادن. هیچ انرژی ازش نگرفتم. به خاطر تعدیل ها مث مال دزدی ه . یه زمانی که به اون حق نیازداشتیم آزمون دزدیده شد . وحالا که خورد خورد دارن برمیگردونه دیگه برکتش رفته و انقد پول بی ارزش که ... کارتم و پرت کردم رو جاکفشی . و اصرار بچه ها برای خرید نتیجه نداد. بی حوصله م
+ نوشته شده در چهارشنبه 1 تير 1401ساعت 17:06 توسط زهرا سرمدی |